صبح امید

  • خانه 
  • تماس  
  • ورود 

دلنوشته

12 آبان 1391 توسط صرامی

 

فصـــــل تــــــازه ولایــــت
چیست این بهار خجسته؟ چیست این لحظه شگفت زیبا، زیبای شگفت؟
انگار این شگفتی تنها در آسمان نیست؛ گویی کره زمین را هاله‏ ای از انوار سبز، احاطه کرده است! گویی تکامل واپسین زمین، در حال شکل ‏گیری است! این تنها معجزه نوروز نیست. این تنها شکوه آغازین بهار نیست. این نور، برای آسمانیان، آشناتر از زمینیان است. امروز، روز تمام زیبایی‏هاست؛ روز تبلور عشق در تمام آینه‏ هاست؛ روز زیبای «ولایـت» است؛ روز تکامل مادی و معنوی آفرینش. امروز، روز شکوفایی ولایت در قاموس خلقت است؛ یک روز «توحیدی» زیبا که ترجمان «عدل» الهی در قامت «امامت» است؛ ترجمان صداقتِ «معاد» در بلاغتِ «نبوت»، نتیجه تلاش هزاران پیام ‏آور الهی.
صدای دلنشین حضرت جبرئیل علیه ‏السلام است و جان مشتاق حضرت رسول صلی ‏الله‏ علیه‏ و‏ آله .
ندای وحی، جان و تن حضرت را می ‏آشوبد و تبسمی دل‏نشین، بر لب‏های مبارکش می‏نشیند.

احساسی سبک و شعف‏ناک، سراسر وجودش را فرا گرفته است.
«کیست مولا، آنکه آزادت کند!»
اینک زمان، آغاز دیگری را تجربه می‏کرد. فصلی تازه در حال شکفتن و تبلوری تازه در حال شکل گرفتن بود؛ آغاز فصل عشق، فصل ارادت، فصل زیبای ولایت؛ فصلی که می ‏طلبید دست‏های حضرت پیامبر صلی‏ الله ‏علیه‏ و آله را برای توسل؛ برای دعا: دعایی به زیبایی اجابت:
«اللهم وَالَ مَن وَالاهُ و عَادِ مَن عاداهُ، وانصُرْ مَن نَصَرَهُ، وَاخْذُلْ مَن خَذَلَهُ»
… اندک اندک جمع‏ ها به هم پیوست. نجواها به زمزمه ‏های بلند بدل شد. آن‏گاه، چشم‏ ها فراتر از نگاه‏ها به چهره زیبا و متبسّم پیامبر صلی‏ الله ‏علیه‏ و ‏آله دوخته شد. سکوت… سکوتی در نهایت زیبایی، آسمان و زمین را در بر گرفت. اینک، پیام ‏آور خوبی‏ ها بود و پیامی دیگر؛ پیامی که باعث شادمانی اهل دل و غمگینی نفاق ‏پیشگان بود. پیام پیام‏ آور مهربانی به همه رسید. اینک کائنات باید شاهد پیوند «امامت و نبوت» می‏شد؛ پیوندی که انوار آن، با گره خوردن دست‏ها در همدیگر، تمامی آسمان و زمین را در برگرفت و ذره ذره هستی، شروع به تسبیح ذات اقدس باری‏تعالی کردند.
اینک خداوند، آرمانی ‏ترین اندیشه را به پیامبر خویش ارزانی داشته بود؛ اندیشه ‏ای که در جهان خاکی، تحولی عظیم و در جهان افلاکی، ذوقی سلیم، برای عبادت حضرت پرورگار به وجود می ‏آورد. گویی هنگام عاشقانگی‏ ها بود؛ هنگام به وجد آمدن تمامی سلول‏ ها، با ذکر «یا علی».
فرمود: هر کسی را که من مولای اویم، علی مولای اوست؛ مولایی که شما را از بند خودپرستی ‏ها آزاد خواهد کرد؛ «کیست مولا؟ آنکه آزادت کند».
هر دو دست، نشان عظمت همدیگر بودند؛ عظمتی که خداوند، آن را در ادیان دیگر بشارت داده بود؛ بشارت امامت و حکومت صالحین بر زمین! بشارت فصلی که عدالت الهی را در نقطه نقطه زمین مستقر کند. بشارت ولایت مولا امیر المؤمنین، عدل مجسم خداوند در زمین.

نوشته شده توسط:سید علی اصغر موسوی

 

مطلب قبلی
مطلب بعدی
 1 نظر

موضوعات: بدون موضوع لینک ثابت

نظر از: خضری [عضو] 
  • حضرت زینب سریش آباد

قرآن به جز از وصف علی آیه ندارد
ایمان به جز از حب علی پایه ندارد
گفتم بروم سایه لطفش بنشینم
گفتا که علی نور بود سایه ندارد

1391/08/13 @ 22:17


فرم در حال بارگذاری ...

فید نظر برای این مطلب

اردیبهشت 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
    1 2 3 4 5
6 7 8 9 10 11 12
13 14 15 16 17 18 19
20 21 22 23 24 25 26
27 28 29 30 31    

صبح امید

  • خانه
  • اخیر
  • آرشیوها
  • موضوعات
  • آخرین نظرات

جستجو

موضوعات

  • همه
  • بدون موضوع
  • دلنوشته
  • دلنوشته
  • مناسبتها
  • احادیث و روایات
  • علمی و پژوهشی
  • اهل بیت(علیهماالسلام)
  • خبر

فیدهای XML

  • RSS 2.0: مطالب, نظرات
  • Atom: مطالب, نظرات
  • RDF: مطالب, نظرات
  • RSS 0.92: مطالب, نظرات
  • _sitemap: مطالب, نظرات
RSS چیست؟
  • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
  • تماس